تو فقط میخواهی که خودم کوچ کنم از شهرت... تو خیالت راحت... میروم از قلبت.... می شوم دورترین خاطره در شبهایت تو به من میخندی.... و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی برنمی گردم ، نه.... می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد... عشق زیباست و حرمت دارد....
نظرات شما عزیزان:
|